پرباز

نگاه رو به جلو؛ اما اسیر در گذشته

پرباز

نگاه رو به جلو؛ اما اسیر در گذشته

پرباز

پرواز را به خاطر بسپار؛ پرنده مردنی‌ست...
فروغ فرخزاد

بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

سوال بنده و شاید سوال خیلیها...

جمعه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۳، ۱۰:۴۸ ق.ظ

مثل حرف معلمان قدیم و استادان حال که می گویند سوال دوستتان را گوش کنید، شاید سوال شما باشد. و یا از سوال پرسیدن نترسید؛ شاید سوال شما سوال خیلی های دیگر باشد. بنده هم سوالی دارم. از شما پیر خردی که ممکن است از اینجا بگذری، از شما تحصیلکده روانشناسی که سر راهت این طرف ها هم بیایی و یا از شما دوست هم سن و سال و حتی کوچکتر که شاید به مشکل بنده برخورده باشی و به راه حل رسیده باشی.
اینکه :
چه بر سر ما(من و أمثالِی) آمده که دیگر پتانسیل انجام کارهای آموختنی بزرگ را نداریم. به خوبی یادم هست که وقتی کوچکتر بودم، یکهو به سرم می زد که بروم فلان چیز را درست کنم. بعد میرفتم ملزوماتش را یاد می گرفتم و آخر سر انجامش می دادم. اما این روز ها وقت به سرم می زند که بروم فلان چیز را درست کنم، می بینم که باید بروم فلان حرفه ها را بیاموزم. سبک سنگین می کنم و با خود می گویم: "حسش نیست، بیخیال"! این دیالوگ خانمان سوز از چه دردی بر آمده؟ درمانش چیست؟

نظرات  (۲)

اینجا منشن نداره؟!
+صاد (در راستای بحث هایی که گفتید)
اهل رنج نیستیم.
تحمل رنج یا رنج کشیدن برای دستیابی به اهداف زندگی خود نیاز به تربیت دارد که در زمانه ما همه و همه و همه دست به هم دادند تا ما رنج گریز باشیم. توفیق در همه امور آدمی قبل از هر چیز نیاز به تلاش و تحمل رنج دارد...
و در این فضاست که آیاتی چون "لیس للانسان الا ما سعی" فهمیده می شود...
اینم ببین : کلام استاد
پاسخ:
بله!
موچکر!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی