جمعه, ۲۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۶:۳۶ ب.ظ
راوی :
نازک دلی آزادگان چشمه ای زلال است که از دل صخره ای سخت جوشد. دل مومن
را که می شناسی: مجمع اضداد است، رحم و شدت رحم و شدت را با هم دارد و رقت و
صلابت را نیز با هم. زلزله ای که در شانه های ستبرشان افتاده از غلیان آتش
درون است؛ چشمه ی اشک نیز از کنار این آتش می جوشد که این همه داغ است.
فتح خون

دل شهرنشینان پرستویی در قفس است.
پرستو را با گرما عهدی است که هر بهار تازه میشود.
وطن پرستو بهار است و اگر بهار مهاجر است، از پرستو مخواه که بماند
سلام علیکم جناب آقای برادر تک تیرانداز،
پست آخر دیلیت شد، ظاهرا مخاطب خاص داشت، نه؟!
منتظر بقیه ی مهم های کتاب فتح خون بودیم که گویا ملت را بی توفیق گذاشتید!
در هر حال موید باشید و سال تحصیلی جدید دانشگاهی برایتان پربار باشدو شما هم موثر برای اسلام و مسلمین انشاالله...
التماس دعا