پرباز

نگاه رو به جلو؛ اما اسیر در گذشته

پرباز

نگاه رو به جلو؛ اما اسیر در گذشته

پرباز

پرواز را به خاطر بسپار؛ پرنده مردنی‌ست...
فروغ فرخزاد

بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «همدلی» ثبت شده است

مطلب قبلی از کتاب علامه طباطبایی بود، انتشارات روایت فتح.
امروز یکی از رفقای دانشگاه یک بخشی از آن را باز کرد و گفت بخوان. بعد از خواندن بخش مذکور، کتاب را قرض گرفتم که کامل بخوانم.
کتاب خسته کننده ای نیست. گاهی بعضی کتابها را باید خواند ولی تا به ته برسد، چندین لایه پوست کنده می شود و می ریزد. گاهی هم بر عکس. پوست یکی دیگر کنده می شود که بیاید کتاب را از دست آدم بگیرد. خلاصه... زیاده گویی نکنم. در بخشی از کتاب، پرداخته شده بود به روابط زناشویی. رابطه ای بین علامه و هم سرشان! یک الگوی واقعی:
(قمرسادات ، هم سر علامه) همیشه به نجمه سادات(دختر علامه) می گفت: «مرد ها تحملشان کم است. اگر زن زندگی را یک جوری اداره کند که مرد فکرش آزاد باشد، آن وقت می تواند پیش رفت کند. کارش را بهتر انجام بدهد.» الان نورالدین مریض است، نافش چرک کرده، هیزمشان برای اجاق تمام شده، بچه ها لباس زمستانی ندارند، اما آقا جون هیچ کدام این ها را نمی داند. مادر نمی گذارد بفهمد. می گوید: «حاج آقا روحش لطیف است. با تلنگری به هم می ریزد.»

پ.ن:
-اینه که میگن همیشه پشت یه مرد موفق، یه زن موفق هستا!
-زن زندگیمان آرزوست... :)
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۹۳ ، ۲۱:۲۱
محمد حسن شهبازی