آقا ما یه بار تلاش کردیم تو تعطیلات نوروز بریم دشت هویج ولی نشد. از اونجایی که تو چند تا سایت گردشگری خونده بودم اوایل بهار به دلیل شروع سبز شدن دشت و خنکی هوا یکی از بهترین زمان های دیدن دشت هویجه، خیلی تلاش کردم که این فرصت رو از دست ندم. شلوغی تعطیلات نوروز از نظر برنامه ها یه کم روی برنامه اثر گذاشته بود. مثلا همراه بالقوه کم شده بود. خودم هم یه کم خسته شده بودم ولی انگیزه بر خستگی و مابقی موانع چربید و برنامه رو چیدیم. خیلی وارد جزئیات برنامه نشم، فقط این رو بگم که وقتی یه هفته قبل برنامه رو فیکس کردیم، آب و هوا مساعد بود و همه چیز برای یه برنامه کوهپیمایی فراهم بود.
صبح که راه افتادم با یه فضای عجیبی روبرو شدم. بیرون هوا یه جوری بود. من خیلی کم خوابیده بودم ولی توهم نمی زدم. هوا تار بود. نمی فهمیدم غباره یا مه. خنکی و رطوبت مه رو نداشت. میدان دید در حد فاصله های نزدیک هم کم شده بود. برج میلاد رو که نزدیک بود، خوب نمیدیدم. وقتی توی بزرگراه با خورشید روبرو شدم که دیگه اصن همه چی خیلی عجیب شد. صاف می شد زل زد تو خورشید! انگار ماه بود. ناخودآگاه یاد اینترستلار افتادم. اون روز برنامه رو لغو نکردیم و ادامه دادیم. وقتی به دشت رسیدیم هم هوا تقریبا همونجوری بود. واقعا نمی دونستیم چیه. وقتی رسیدیم خونه فهمیدیم تو یکی از آلوده ترین روزهای تهران رفته بودیم کوهپیمایی. خلاصه اولین دیدار با دشت هویج تو این شرایط رقم خورد. دو تا عکس که تا حدودی گویای وضعیت هستن رو این پایین گذاشتم.