پرباز

نگاه رو به جلو؛ اما اسیر در گذشته

پرباز

نگاه رو به جلو؛ اما اسیر در گذشته

پرباز

پرواز را به خاطر بسپار؛ پرنده مردنی‌ست...
فروغ فرخزاد

بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

۴ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۹ ثبت شده است

توی حال خودم بود و فکرها توی سرم چرخ می خورد. رشته یکی‌شان ادامه پیدا کرد و به این جا رسید که دیدم دور و برم چقدر آدم شصت ساله و همان حدود دیده می شود. دایی و عمو و خاله و... انگار این ها همان دایی و عموی بچگی هستند و همیشه جوان!

بعد تلنگردار بعدی داستان اینجاست: اگر این عزیزان در کانال 60 سالگی پیش می روند [که ان شاءالله عمرشان پربرکت و دراز باشد] و دیگر آن دایی و خاله کودکی نیستند، یعنی من هم دیگر آن کودک نیستم. من هم بخش زیادی از مسیر را آمده ام؛ فرصت اندک است و کیسه خالی...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۱:۲۳
محمد حسن شهبازی

حس اول: امروز که به بلاگ.آی‌آر سر زدم، دو ستاره جدید در نوار بالای پنل کاربری دیدم. مثل همیشه روی ستاره کلیک کردم تا ببینم کدام یک از وبلاگ های مورد علاقه ام که دنبال‌شان کرده ام، مطلب جدید منتشر کرده اند. وبلاگ استاد هم بین آن ها بود و با هدایت ضمیر ناخودآگاهم اول رفتم سراغ آن و صاد را بازم کردم. نوشته اول، سال آخر بود. متن را که خواندم یاد نوشته دیشب خودم افتادم و از این قرابت بین این دو مطلب شگفت زده شدم.

حس دوم: در میانه ی سال آخر ، به مطلبی قدیمی تر ارجاعی داده شده بود. 1 فروردین 98، استاد درباره سال جدید و افق پیش رو نوشته بود که طبق شواهد موجود به نظر می آید در پایان سال اهداف محقق شده اند. کاش من هم زودتر برای 99ای که با قرنطینه شروع شد و پر بود از حیرت و سردرگمی و چالش های جدید، زودتر افق را ترسیم و حرکت رو به آن را شروع کنم و یک سال بعد [به شرط حیات] از خوبی سالی که گذشت برایتان بنویسم. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۸:۴۹
محمد حسن شهبازی

دقت کردید به همین سادگی یک ماه از 99 گذشت؟

11 تای دیگر از این ها بگذرد، وارد قرن 15ام خواهیم شد...

این قافله عمر عجب می گذرد...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۳:۱۰
محمد حسن شهبازی

همیشه معنقد بودم، هستم و احتمالا خواهم بود که ریشه خیلی از بیماری های جسمی و روحی اضطراب و استرس است. اضطراب یا مستقیما بیمار می کند، یا غیر مستقیم راه را برای بیماری هموار می سازد. حتی این اتفاق در بررسی های متعدد هم به اثبات رسیده است و خیلی از مشکلات را ناشی از ناراحتی های عصبی می دانند. حتی اگر این یافته ها را معتبر ندانید، مشکلاتی که در هفته گذشته تجربه شان کردن و الحمدلله در حال حاضر رفع شده، شاهدی بر آن مدعاست:

چند مشکل بر سرم هوار شده بود. به خاطر قرنطینه، به شدت بی برنامه شده بودم. اتفاقات محیطی رفتار عمومی زندگیم را مختل کرده بود. وظایفی را که طبق روال انجام می دادم رها کرده بودم و مشغول کارهای دیگر شده بودم. کلاس های برخط (آنلاین) دانشگاه را دانه به دانه دور می زدم و تکالیف را هم پشت گوش می انداختم. پروژه های محل کار را یا با بی میلی انجام می دادم و یا نمی توانستم مطابق برنامه پیش ببرم، یکی دو مشکل دیگر که از مشکلات ذکر شده، کوچکتر نبودند هم بر سرم آوار شده بود و وضعیت پیچیده و آزاردهنده ای را رغم زده بود. همه این ها از یک نقطه بیرون زد. در یک مدت کوتاه 4 عدد آفت در دهانم پدیدار شد. یک دارو به نام پرسیکا داشتم که در این شرایط استفاده می کردم، اما چند قطره آخرش بود. حوصله خرید از داروخانه و شستشوهای مکرر و ... را هم نداشتم. به همین دلیل تلاش کردم با همان داروهای خانگی از جمله نمک و رب انار و محلول جوش شیرین و ... شرشان را بکنم، اما به هیچ وجه تسلیم نمی شدند. روز به روز شرایط بدتر می شد. آفت ها بزرگ و بزرگ تر می شدند. نوشیدنی و غذای داغ و حتی گرم را هم گاهی نمی توانستم بخورم. خوردن یک خرمای معمولی با کلی درد همراه می شد.

اما خدا لطف کرد و مشکلات سبک شدند. انگار از همان لحظه، ورق برگشت. کاتالیزور رشد و پیشروی آفت ها از بین رفت و سیستم ایمنی بدن شیر شد. طولی نکشید که بخش عمده آفت ها از بین رفتتند و بعد چند روز تقریبا محو شدند.

پ.ن: این استرس لعنتی است، من هم سست ایمان!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۲:۴۰
محمد حسن شهبازی