کتاب نمی خوانیم چون فرهنگ نداریم.
همین چند دقیقه پیش بود(نسبت به شروع نوشتن) که با یکی از اطرافیان از مدتها به روز نکردن "تک تیر انداز" گله کردم. در همان لحظات بود که از سر بیکاری و حس بیکارگی و حس بد به دردنخوری به یاد مطالعه افتادم. "همشهری جوان"ـی که پس از مدت ها امروز بدلیل مسایلی که توجهم را جلب کرد خریده بودم در دستان کس دیگری بود و در فکر پیدا کردن سوژه ای بودم که گزینه "فتح خون" مطرح شد. بر داشتم و ورق زدم تا ببینم آخرین بار تا کجا خوانده بودم که بحمدالله سریع پیدا شد. آن بخش هایی را که قبلا خوانده بودم، با شرایط روز مناسبت انتشار در اینجا دیدم. گفتم بنویسم تا شاید با تزریق پستی این رکود تابستانی فرو بریزد. بخوانیم:
راوی:
هنوز نیم قرن از حجة الوداع نگذشته، امت محمد (ص) تیغ بر اوصیای او کشیده اند و با نام اسلام، قلب اسلام را که امام است، می درند! اجسامشان به جانب قبله نماز می گزارند، اما ارواحشان هنوز همان اصنامی را می پرستند که ابراهیم شکسته بود. اجسامشان به جانب قبله نماز می گزارند، اما ارواحشان با باطن قبله که امامت است، پیکار می کنند. جاهلیت ریشه در درون دارد و اگر آن مشرک بت پرست که در درون آدمی است ایمان نیاورد، چه سود که بر زبان لا اله الا الله براند؟
برسد به دست ابوبکر بغدادی!
به یاد وبلاگ قبلی که بعضی وقت ها "مولتی پست" منتشر می کردم، این جا هم دلم خواست که یک مولتی پستی داشته باشیم...
اما خوب حقیقتا اسم "مولتی پست" مناسب نیست و باید بدنبال معادلی فارسی گشت. به ذهن حقیر چیزی نرسید. البته فی الحال حوصله فکر کردن و وقت گذاشتن را هم ندارم. اما از رهگذران دائمی و گذرا درخواست دارم اگر دیدند و جرقه زد ذهنشان و پیشنهادی داشتند استفاده می کنیم.
برویم سر " م و ل ت ی پ س ت":
اول از همه اشاره ای کنم به غفلتم و جاماندگیم. اطرافیان که گفتند آخرین روزهای رجب است، به خودم آمدم که اکّهیی! یک ماه گذشت و تو یک روزه هم نگرفتی...
اینقدر غرق در مسائلی شده ام که حتی وقتی گفتند دو هفته دیگر نیمه شعبان است، نفهمیدم که آخرهای رجب است... اینقدر...
مورد بعدی هم کتاب جدیدی است که در حال مطالعه است.
بعد از "سید عزیز"، رفتم سر "فتح خون". عامل هایی که باعث انتخاب کتاب بعدی می شوند، یکی حس لحظه ای و دیگری هم اولویت است. هر دو سهم تقریبا برابری دارند و به هم نزدیکند. اما خوب حس لحظه ای شاید کمی زورش بچربد.
بله؛ بعد "سید عزیز"، به کتابخانه که نگاه کردم، از جلد و محتوا و نویسنده جذب این کتاب شدم. شروع کردم و خوشم آمد. بعضی جا ها که آدم به صورت کلمات قصار قبلا دیده و این بار در کتاب اصلی می بیند، حس خوبی به آدم می دهد. حس این که دارم منبع اصلی و کامل آن جملات را می خوانم. یک حسی شبیه اکتشاف!
گفتم حالا که دارم کتاب را می خوانم و اتفاقا خوشم هم آمده، بیایم و قسمت های زیبایی که به چشم می خورد با دوستانم به اشتراک بگذارم:
تا به حال که تا صفحه 40 پیش رفته ام، با 3 علامت، 3 بخش را انتخاب کرده ام. اولیش شاید خیلی عام نباشد، اما خوب باز هم است. ببینید:
«سرّ آن که جهاد فی سبیل الله با هجرت آغاز می شود در کجاست؟ طبیعت بشری در جست و جوی راحت و فراغت است و سامان و قرار می طلبد. یاران! سخن از اهل فسق و بندگان لذت نیست، سخن از آنان است که اسلام آورده اند اما در جست و جوی حقیقت ایمان نیستند. کنج فراغتی و رزقی مکفی... دل خوش به نمازی غراب وار و دعایی که بر زبان می گذرد اما ریشه اش در دل نیست، در باد است. در جست و جوی مأمنی که او را از مکر خدا پناه دهد؛ در جست و جوی غفلت کده ای که او را از ابتلائات ایمانی ایمن سازد. غافل که خانه غفلت پوشالی است و ابتلائات دهر، طوفانی است که صخره های بلند را نیز خرد می کند و در مسیر دره ها آن همه می غلتاند تا پیوسته ی به خاک شود.»
پ.ن:
-این اولین کتاب بود که از سید شهیدان اهل قلم می خواندم. گاهی با خودم در ذهنم فکر هایی می آیند و می روند که شاید خوب نباشند. مثلا زیادی گنده کردن بعضی ها به خاطر بعضی مسائل. اما با دیدن اصل ماجرا، همه شهبه ها بر طرف شد و حقیقت فاش خواهد شد.
-در ادامه منتظر گلچین های دیگری هم باشید!
الان که این پست را می نویسم شب شهادت حضرت زهرا(س) است...
امروز سیزده فروردین بود. 1393. یادتان هست؟ حدودا 8:30 29 اسفند را؟ همین پارسال. به همین سادگی 13 روز پس از آن سپری شد. 27 تای دیگر همین طوری بگذرد می شود 94. "بـــــه همـــــــــــین ســــــــــادگــــــــی"
بیرون نرفتم که ببینم مردم چگونه 13شان را در کردند و از موج نحسی ای که در کمینشان بود گریختند! فقط امیدوارم بی حرمتی ای نشده باشد. انشاءالله که همینطور بوده.
اما غرض از پست.
سال اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی است. رهبر کشور نام سال را این گذاشته. به راستی اگر هر سال همه مردم یا حداقل اکثریت به این پیام ها توجه می کردند الان اوضاع چگونه بود؟
آیا عده ای هر روز غرغر کنان و ناله کنان از شرایط نمی نالند؟ به راستی برای تحقق خواسته هایشان چه تلاشی کرده اند؟ برای پیشرفت کشورشان گوشه کدام کار را گرفته اند؟
مسلما بخش عمده ای از ضعف و عقب ماندگی ما ، بر می گردد به همین فرهنگ. دایره وسیعی هم هست. هر کسی همت کند، یک گوشه اش را صادقانه، مخلصانه و با تعهد بگیرد و تلاش کند، به نقطه ایده آل نرسد، حداقل به یک جایی بهتر از اینجایی که هست می رسد.
بخش عمده ای از فرهنگ هم فرهنگ کتاب و کتابخوانی است.
ما هم به نوبه خودمان، در این منزل صفر و یکیمان تلاشی بکنیم.
چندی پیش بود، به توصیه یکی از نزدیکان، کتابی را خواندم. اصلا خود ایشان کتاب را قرض دادند.(یکی از کارهای خوب، قرض دادن کتاب است. در این دوره زمانه گرانی کتاب و ...)
نام این کتاب "قدرت حقیقی" بود.
نوشته لیندا فرانسیس و گری زوکاو.
همانطور که از نام کتاب هم پیداست، هدف نویسنده معرفی قدرتی است که پایدار باشد و واقعی. چیزی فراتر از قدرت های رایج حال و چیزی که به کمک بشر امروزی بیاید و او را از درد های امروزی، سردرگمی و ناامیدی نجات دهد. البته نباید غافل از این بود که این نویسندگان از آنجایی که بهره مند از معارفی که به دست ما رسیده نیستند، در بعضی موارد به نقطه هایی رسیدند که در نزد ما راه اشتباه و مسیر نادرست تلقی می شود. درست است که اصل و ریشه اندیشه هایشان، منطبق با اصول مورد پذیرش ما نیست، اما به هر حال با استفاده از تعقل و تفکری که خرج کرده اند به نتایجی رسیده اند که بعضی صحیح می باشد و حتی منطبق بر معارف دینی ما نیز می باشد.
خلاصتا قصد دارد در طول لحظه هایی که برای بشر اتفاق می افتد و هر لحظه احساسی رخ می دهد، انسان را متوجه وقایع پنهانی بکند که در پس وجود رخ می دهد و در پی فهماندن نکاتی به بشر است. نویسنده قصد دارد با بررسی عمیق تر این حالات درونی، هوشیاری عاطفی را در خواننده تقویت کند و به او بفهماند که احساسات و عواطف نشانگر بروز اتفاقاتی است که به رشد کمک می کنند و با جدی گرفتن آنها و عدم سرکوب، پنهان سازی و فراموش کردن می توان مسیر صحیح زندگی را پیدا کرد.
کتاب بدی نیست. توصیه می کنیم در جهت آشنایی با اندیشه های دیگران و تقویت روحیه کتابخوانی و افزایش سرانه مطالعه سراغ این کتاب بروید.
ترجمه کتاب خوب و روان است.
توصیه: در خواندن کتاب ، از تکرار بیش از حد برخی نکات خسته نشوید. ویژگی کتابهای روانشناسی این سبکی معمولا تکرار است و تکرار.
برویم سر معرفی کتاب.
نام : قدرت حقیقی
اثر: گری زوکاو / لیندا فرانسیس
ترجمه: فرناز فرود
نشر:آوند دانش