پرباز

نگاه رو به جلو؛ اما اسیر در گذشته

پرباز

نگاه رو به جلو؛ اما اسیر در گذشته

پرباز

پرواز را به خاطر بسپار؛ پرنده مردنی‌ست...
فروغ فرخزاد

بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نوروز» ثبت شده است

خب من واقعا اهل گل و گیاه و اینا نیستم. به واسطه چینش ژئوپلتیک مسئولیت بسیار محدود بخشی از گیاهان به من سپرده شد. داستان از این قراره که توی تعطیلات نوروز چند روزی خونه نبودیم و کسی نبود به گلا برسه. خب طبیعیه که اونا یه مقدار دلخور شن. حالا هر کس به نسبت روحیات خودش. خلاصه کم و زیاد داشت. میون این گلای تنها مانده یه سنبل بود که چند تا برگش از خاک در اومده بودن ولی خیلی سرحال به نظر نمیومد. باز میگم من خیلی اطلاعات ندارم ولی تا جایی که میدونم پیاز این گلا عقیم شده هستن و بعد یکی دو سال احتمالا دیگه گل نمیدن تا دوباره بریم بخریم. گفتم شاید این سنبل قدیمیه و امسال دیگه توانش در حد همین برگ دادن بوده. ولی مناعت طبع و سخاوت به خرج دادم و وقتی بعد چند روز رسیدم خونه به اونم آب دادم خلاصه در حقش پدری کردم. الان که این مطلب رو مینویسم چند روز از اولین دیدارمون تو 1401 گذشته و سنبل مهربونمون با سرعت خیره کننده ای رشد کرده و نه تنها فقط برگ نبود، بلکه الان گل هاش هم در اومدن. از اون سفید خوشگلا. امسال کمی از بقیه دوستاش جا موند و به هفت سین نرسید ولی خودشو به همگان ثابت کرد و نشون داد کت تن کیه. خلاصه که این از معدود تجربه های موفق من در نگهداری از گیاهه. یعنی با چند روز آب دادن شکوفایی یک گل زیبا رو به چشم دیدم. تجربه جالبی بود و خب نیازی نیست به بقیه توصیه کنم چون فکر کنم همه این کاره‌ن.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۰۱ ، ۱۳:۳۶
محمد حسن شهبازی

داشتم بزرگراه حکیم را به سمت غرب می‌رفتم که چشمم به برجک‌های یک پادگان افتاد. وقتی که مطمئن شدم یک سرباز در حال نگهبانی دادن است،‌ شیشه را پایین دادم. با دست راست با ریتم عروسی برایشان بوق می‌زدم و با دست چپ از بیرون شیشه برایشان دست تکان دادم. در اولین روز سال برای دو سرباز این کار را انجام دادم. یکی از آن‌ها در جواب سلام نظامی داد و دیگری هم برایم دست تکان داد. امیدوارم برای لحظاتی هر چند کوتاه اندکی از سیاهی و تباهی سربازی اجباری را برایشان کاسته باشم و کمی دلشان را شاد کرده باشم.

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۰۱ ، ۰۱:۴۶
محمد حسن شهبازی

دوباره نوروز نردیکه و سر و کله حواشی نوروز پیدا شده. دستفروشای کنار خیابونا که ملزومات عید میفروشن و تلاش دوچندان جامعه برای آماده شدن برای سال نو. یکی از حاشیه‌های ثابت نوروز داستان ماهی قرمزه که امسال توی توییتر بیشتر به چشمم خورد. امسال بیشتر حالت تقابل داشت و دو گروه به صورت غیر مستقیم با هم درگیر شدن. گروه اول حامیان حقوق حیوانات که دلایل مختلفی برای حذف ماهی قرمز از سفره هفت سین میارن و گروه دوم طرفدارای سفت و سخت سنت هفت سین. استدلالای گروه اول شامل مواردی مثل بومی نبودن ماهی قرمز برای ایران، تداخل های محیط زیستی، ظلم در حق ماهی ها به خاطر عدم فراهم سازی شرابط زندگیشون هم از طرف فروشنده ها و هم از طرف خریدارا و نگهدارنده ها و در مواردی هم جعلی بودن نقش ماهی قرمز توی سنت باستانی سفره هفت سین. اما گروه دوم طرفدار قرص و محکم سنت های بومی کشورن و معتقدن عده ای در تلاشن تا به صورت خزنده این سنت ها رو از بین ببرن. برای همین خیلی جدی سعی دارن تا با مخالفان حضور ماهی قرمز توی سفره هفت سین برخورد کنن و تلاش می کنن مردم رو به خرید ماهی قرمز تشویق کنن.

من طرف کدوم گروهم؟ خب معلومه، گروه اول. به نظرم استدلال هاشون خیلی عقلانی تره و حتی اگر ماهی قرمز جزو ارکان سفره هفت سین بوده، بهتره که سنت ها رو اصلاح کنیم. نگهداری صدها ماهی در حجم کمی آب که مشخصا با کمبود اکسیژن روبرو هستن و به احتمال بسیار زیاد درگیر بیماری و قارچن اصلا کار درستی نیست. مرگ تعداد زیادی از ماهیا تو همون روزای منتهی به سال که توسط فروشنده ها به سادگی توی جوب آب ریخته میشن دردناکه. تنها موندن ماهیا وقتی صاحب خونه میره مسافرت و چند روز توی محیط نامناسب، بدون مراقبت و غذا خیلی خودخواهانه‌س. از طرف دیگه بعضی از کارشناسا میگن این ماهی مناسب محیط زیست ایران نیست و به خاطر زاد و ولد سریع و گسترده به ماهی های بومی ایران هم آسیب میزنن و وقتی بعد عید توسط مردم توی برکه ها رها میشن چون نسبت به شرایط محیطی مقاومت بیشتری دارن سریع به گونه قالب تبدیل میشن و مابقی ماجرا.

در نهایت هر چند بچگی هام خیلی ماهی قرمز دوست داشتم ولی می‌خواستم به عنوان یک شهروند حمایتم رو از پویش تحریم ماهی قرمز اعلام کنم و بقیه رو هم دعوت کنم تا در این کار شریک باشن. جایگزین های خوب و بامزه ای برای ماهی قرمز هست که هم جنبه دکوری دارن و هم دیگه جون یه موجود زنده رو به خطر نمیندازن.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ اسفند ۰۰ ، ۱۸:۲۹
محمد حسن شهبازی
برای کره خاکی چه فرقی می کند که یک نقطه اش پس از یک سال برگشته سر جای اولش؟ 
همه ی این ها بر می گردد به برداشت انسان از این واقعه؛ می تواند به لحظه ای بزرگ و سرنوشت ساز تبدیل شود، می توان هم ساده و بی تفاوت از کنار آن گذشت. که هر دوی این ها در بین اطرافیانم دیده ام. 
در هر صورت سال نو را به هر کس که الان مشغول خواندن این متن است، تبریک عرض می کنم و دعا می کنم برای همه سالی پربرکت باشد و 96 بستری برای اتفاق هایی که سال‌هاست بشر منتظر وقوع آن هاست، باشد. 
کاری که امسال کردم، چیزی بود که سال های گذشته آرزوی انجام آن را داشتم و به دلایل مختلفی از جمله بی توجهی، تنبلی و ... انجام نشد. از یادداشت های کل سال که داشتم، وقایع مهم را لیست کردم و برای هر کدام خلاصه چند خطی نوشتم. نهایتا 4 صفحه کل رویدادهای سال را مرور کردم و از دلشان نتیجه ای به دست آمد. پس از آن برنامه ی کلی ای هم برای سال جدید تعیین کردم_که در حال تکمیل است_ تا ان شاء الله به شرط حیات، در سال 97 وقتی به گذشته نگاه می کنم، بتوان با نگاه به معیار اولیه اندازه گیری منطقی ای انجام داد. پیشنهاد هم می‌کنم شما که این متن را می خوانید این کار را انجام دهید. اگرچه شاید کمی سخت و حوصله سر بر و گنگ باشد، اما بعد از کمی کلنجار رفتن با آن، ابهام کمتر می شود و می‌توان روشن تر به قضیه نگاه کرد. 
در پایان امیدوارم نوروز واقعی که همان روز فرج است، زودتر محقق شود، ان شاءالله...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۹۶ ، ۲۱:۱۰
محمد حسن شهبازی