به وقت شام
يكشنبه, ۹ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۹:۱۷ ب.ظ
حتی کنکور نتوانست مانع این شود که دیدن به وقت شام را به بعد از برگزاریش موکول کنم. همان روزهای اول تعطیلات عید، با خانواده یک روز را به سینما اختصاص دادیم و اول به وقت شام و بعد هم لاتاری را دیدیم. آن روزهای اول دلم میخواست بیایم در باب اینکه چرا واجب است عده ای به وقت شام را بیینند مطلبی در وبلاگ منتشر کنم، اما احتمالا کنکور و بی حالی ناشی از آن مانع شده است. اگرچه الان نمیشود با همان انگیزه، همان مطلب را نوشت اما بخش هاییش را هم میتوان گفت. در روزهای پس از اختتامیه جشنواره فجر و آن سخنرانی غیرمنتظره ابراهیم حاتمیکیا، تا یکی دو روزی در محافل سینمایی دو گروه به جان هم افتادند. عده ای مدافع حاتمیکیا و گروه مقابل هم جماعت مخالف او و آرمانهایش. این اتفاقات شاید انگیزه عده ای را برای تحریم یا چیزی شبیه به آن بیشتر کرد، اما آنچه بیم آن میرفت تا «به وقت شام» با بیمهری هوادارانش مواجه شود، اتفاق نیفتاد و تاکنون اگرچه باید خیلی از این بهتر باشد، ولی باز عامل اثبات حرفهای گروهی که از حرفهای حاتمیکیا فقط ظاهرش را دریافت کردند و نفهمیدند او از چه میرنجید و چه میخواست بگوید، نشد. بدون شک اگر همه آنهایی که پس از اختتامیه فجر ۳۶ شبانه روزی در فضای مجازی مشغول دفاع از حاتمیکیا بودند، اگر میرفتند حداقل یکبار به وقت شام را میدیدند فروش فیلم خیلی بیشتر از مقدار مناسب کنونی هم میشد. منتها عدهای در تشخیص مفاهیم و مصادیق گاهی دچار خطا میشوند و اولویت ها را گم میکنند.
امروز در حالیکه ۲ روز از کنکور میگذرد، با جمع دوستان کنکوری برای تماشای به وقت شام راهی دانشکده مکانیک شدیم. دوباره در بخشهایی از فیلم عمیقا بخاطر بعضی اتفاقات و حقایق ماجرای شام غصه خوردم و منقلب شدم. بعد از فیلم با جمع دوستان در مورد مسائلی صحبت کردیم و باعث شد کمی از حال و هوای فیلم بیرون بیایم وگرنه تراژدی به وقت شام چیزی نیست که بشود به سادگی فراموشش کرد. القصه خوشحالم امروز برای بار دوم فیلمی را دیدم که در روزگار فراموشی و غفلت، به جای تخدیر بیشتر، تلنگر میزند.
۹۷/۰۲/۰۹