پرباز

نگاه رو به جلو؛ اما اسیر در گذشته

پرباز

نگاه رو به جلو؛ اما اسیر در گذشته

پرباز

پرواز را به خاطر بسپار؛ پرنده مردنی‌ست...
فروغ فرخزاد

بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جو» ثبت شده است

بازی مرکب هم جزو لیستی است که در مطلب قبلی به آن اشاره کردم.

کدام لیست؟ لیستی حاوی آثار هنری که به صورت انفجاری در جامعه مورد توجه قرار می‌گیرد اما من اسیر این بازی نمی‌شوم و وقتی تب خوابید سراغ آن‌ها می‌روم.

دیدم و راضی بودم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ بهمن ۰۰ ، ۰۰:۰۸
محمد حسن شهبازی

فاز عامیانه دارم، پس عامیانه مینویسم.

قبلش بگم که قطعا منظورم جوکری که این روزا پخش میشه نیست. هرچند هذل و فکاهیه ولی خب منم مثل خیلیا میبینمش. بگذریم...

فیلم جوکر ساخته سال 2019 که اومد خیلی سر و صدا کرد. حداقل توی دور و بریای من که اینطور بود. ولی خب من نسبت به این انفجاری که در قبال یه اثر فرهنگی رخ میده کمی گارد دارم. مثلا یه مدت کتاب بیشعوری خیلی رو بورس بود. بعد چند سال یه جا دیدم و برش داشتم تا بخونم و دیدم عجب کتاب زرد و مسخره ایه. نمونه های مشابه دیگه ای هم داشته این موضوع. یکی دیگه از اون انفجارها، برای جوکر بود. خب من باز هم از خودم مقاومت نشون دادم و الان که در حدود 2 الی 3 سال از انتشارش میگذره، دوباره یه جا چشمم بهش خورد و دیدمش و حدس بزنید در ادامه چه اتفاقی افتاد. من خوشم اومد! به نظرم فیلم خوبی بود. البته من هیچ تخصصی تو حوزه فیلم و سینما ندارم ولی ورای خشونت فیلم، به نظرم به مسائل مهمی اشاره کرده بود.

یکی از موضوعات مهمی که انسان امروزی باهاش بیشتر درگیره و اهمیتش هم بیشتر از قبل مشخص شده، بحث سلامت روانه. چند وقت پیش به صورت تصادفی با یه سریال که به حوزه سلامت روان اشاره داره آشنا شدم و بعد روی این موضوع تمرکز بیشتری کردم و یه سریال دیگه هم بعدش دیدم و امروز جوکر رو هم که دیدم، باز ردپای مشکلات روانی رو توی این فیلم دیدم. 

اون دو تا سریال که گفتم: Nine Perfect Strangers , Sharp Objects

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ بهمن ۰۰ ، ۲۱:۴۰
محمد حسن شهبازی
یکی از همین پنج شنبه های فارغ التحصیلی بود که رفته بودم مدرسه. اتفاقی افتاد که مایه مباهات است. ابتدا یک مقدمه کوتاه و سپس حرف اصلی.
بعد از دانشگاه نمی دانم چه شد که بعضی حریم ها نابود شد و خطوط قرمز از هم گسست. نمی دانم چه شد که عده ای احساس کردند دیگر بزرگ شده اند و وقت انجام دادن بعضی کارها رسیده. نمی دانم چه شد که این تفکر شکل گرفت که بزرگی است و آزادی محض. دانشگاه و ول شدگی!
یک چیزی که خیلی آزارم می دهد بد دهنی است..
این بد دهنی از آن چیزهاییست که در تعاریف بالا می گنجد. از آن ها که شده جزو مصادیق بزرگ شدن. از آن چیز ها که دوران کودکی ممنوع است و پس از بزرگ شدن 100 درصد آزاد؛ حتی مستحب موکد!! (البته ناگفته نماند، سن این بزرگ شدنی که در تفکر بعضی هاست پایین آمده و سن کودکی احتمالا به دوران نوزادی اطلاق می شود. همان دوران ها تا آغاز تکلم. یعنی "بابا" و "مامان" را که گفت می تواند بقیه را شروع کند.)
بگذریم، بگذریم که چقدر پاکی ها خدشه دار شد. هدف بیان این ضایعه نبود. هدف این بود که:
یک روز در همین مدرسه، یکی از دوستان که خیلی از این الفاظ استفاده می کرد، چند بار به او خرده گرفتم و بعد با این مضمون گفت: اهه؛ تو هم شدی مثل فلانی و فلانی؟!
توی دل خودم گفتم خوش به حال "فلانی" و "فلانی".
که وظیفه خود را به درستی انجام داده اند که این طور از آن ها نام برده می شود.
۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۳ ، ۱۵:۱۸
محمد حسن شهبازی