یک عادت بدی دارم. کتاب که میخوانم بعد از چند صفحه ناخودآگاه میایستم. انگار نفسم بند آمده باشد. کمی اطرافم را برانداز میکنم، کمی به موضوعات دیگر فکر میکنم. شاید یک چرخی توی اپهای گوشی بزنم و دوباره بعد از نفسگیری به کتاب بر میگردم. نمیدانم آیا واقعا نفسم میگیرد و به این هواگیری نیاز دارم، یا اینکه توهم میزنم و صرفا ژست مغز تنبلم است، گویی انگار کوه کنده و نفس نگیرد از زرد به خاکستری تبدیل میشود و تمام! شاید هم برگردد به همان عارضه منزجرکننده بیتمرکزی که عادت کردم هر کاری نهایتا چند دقیقه. بعد از یک بازه کوتاه باید تمرکزم را عمدا بر هم بزنم و دوباره این چرخه تکرار کنم.
حالا میخواهم این رژیم کتاب خواندنم را به چالش بکشم. دارم دنیای سوفی را میخوانم و میخواهم با نفسهای بلندتر و طولانیتری پیش بروم. احتمالش بالاست که بعد از مدتی حس کنم بخشی از کتاب فدا شده یا بازدهی خوبی نداشته باشم و اساسا به همین دلیل باشد که تا قبل از این زود به زود وسط مطالعه کتاب ها استراحت میکردهام. اما خوبی چالش این بار این است که اگر به نتیجه قبلی برسم، ثبتش میکنم تا برای همیشه یادم باشد چگونه باید با کتاب تعامل کنم و اگر هم خلافش ثابت شود، از یک رفتار و شیوه غیر بهینه رهایی پیدا کرده ام.
در اینجا خیلی کوتاه به انگیزهها و دلایل مطالعه دنیای سوفی اشاره خواهم کرد. دوست داشتید و حوصلهتان هم اضافی بود بخوانید.