پرباز

نگاه رو به جلو؛ اما اسیر در گذشته

پرباز

نگاه رو به جلو؛ اما اسیر در گذشته

پرباز

پرواز را به خاطر بسپار؛ پرنده مردنی‌ست...
فروغ فرخزاد

بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ترافیک» ثبت شده است

خب علاوه بر اینجا، دیروز هم یک تجربه مشابه داشتم. به رسم همیشه که برای رسیدن به مقصد تکراری مسیریاب زده بودم، مسیر متفاوتی بهم داد و به یه دوراهی رسیدم که سمت چپ خالی و سمت راست ترافیک نیمه سنگینی بود و در کمال تعجب مسیریاب، گزینه سمت راست و مسیر شلوغ تر رو انتخاب کرده بود. دوراهی سختی بود و دودل بودم و ظرف چند ثانیه ای که فرصت تصمیم گیری داشتم، دو سه بار تصمیمم عوض شد که از مسیر راست برم یا چپ. در نهایت به مسیریاب اعتماد کردم و افتادم توی ترافیک ولی خب باز ته دلم یه جوری بود و میگفتم آخه چرا اون ور که خالیه و همه دارن با 90 تا میرن! دیگه افتاده بودم توی ترافیک و چاره ای نداشتم و به مسیرم ادامه دادم. 4،5 دقیقه گذشت و راه من باز شد و دیدم اوه اوه، اون ور چه خبره! خلاصه جامون عوض شده بود و احتمالا اون وریا میگفتن خوش به حال اون وریا و ما گازشو گرفتیم و رفتیم!

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۰۱ ، ۰۰:۰۷
محمد حسن شهبازی

من نمیدونم چرا اینقدر با ابزارهای مبتنی بر فناوری رفیقم در صورتیکه خانواده اکثرا ارتباط خوبی ندارن. یکی از مصادیق این رفاقت، استفاده مکرر من از مسیریابه. حتی مسیری که 100 بار هم رفته باشم و بلد باشم رو هم باز به احتمال خیلی زیاد با مسیریاب میرم. شاید از نگاه افراد غریبه با تکنولوژی من درحال اتلاف بیهوده باتری گوشیم، تنبل کردن ذهنم توی حفظ کردن آدرس ها و کمک به گرم تر شدن کره زمین باشم، ولی من اینطور فکر می کنم که این مدل ابزارها چند تا چشم و گوش به من قرض میدن تا کیلومترها جلوتر رو ببینم و یه مغز هم بهم امانت میدن تا بهترین مسیر رو به صورت بلادرنگ[realtime] به دست بیارم؛ وگرنه کی میتونه الگوریتم های مسیریابی رو هر چند ثانیه روی گراف با کلی بزرگراه و خیابون و کوچه پیاده کنه؟

امروز که داشتم یکی از تکراری ترین مسیرهام رو میرفتم، مثل همیشه مسیریاب زدم. معمولا راه پیشنهادی برای این مسیر از دو حالت خارج نبود، اما امروز دیدم یه مسیر جدید داد. خب من اکثر اوقات بهش اعتماد کردم. نمیگم همیشه برام جای سوپرمن رو پر کرده_که خیلی وقتا راهمو دورتر هم کرده و باعث شده دیر به قرار برسم_ ولی امروز منو از یه ترافیک طولانی که خیلیا توش داشتن غرق میشدن نجات داد. دلم میخواست بعد از دور زدن ترافیک و افتادن توی کندرو وقتی با سرعت از کنار ماشین های معطل شده توی ترافیک رد میشدم، گوشی رو از پنجره بیارم بیرون و طوری بگیرم بالا که همه ماشین ها ببینن و بعد رو به ترافیک، این پدیده شوم شهری بلند داد بزنم: «آهای حروم زاده، من هنوز زنده‌م»!

خلاصه که امروز مزد گل درشت مداومت هام رو گرفتم.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۰۱ ، ۲۰:۲۴
محمد حسن شهبازی