پرباز

نگاه رو به جلو؛ اما اسیر در گذشته

پرباز

نگاه رو به جلو؛ اما اسیر در گذشته

پرباز

پرواز را به خاطر بسپار؛ پرنده مردنی‌ست...
فروغ فرخزاد

بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

هیئت علمی کامپیوتر دانشگاه خواجه نصیر استادی دارد که بیشتر با صنعت ارتباط دارد تا با فضای دانشگاه. یعنی خاطراتی که نقل می کند و حرف هایی که می زند این طور القا می کند، وگرنه همه می دانیم چه دره عمیقی بین دانشگاه و صنعت وجود دارد. این استاد گرامی پروژه های مختلفی را با شرکت های بزرگ و ادارات دولتی انجام داده که اگر حافظه خوب یاری کند، ایران خودرو و راهنمایی و رانندگی از نمونه های قابل توجه آن می باشد. 
اخیرا یکی از رفقا پروژه پایانی اش را با این استاد برداشت. موضوع پروژه پیاده سازی الگوریتم چراغ های چهارراه که بتواند هم تردد ماشین ها و هم تردد عابرین را کنترل کند بود. این پروژه با توجه به سابقه استاد مذکور، به نظر می رسد قرار است به جایی تحویل داده شود وگرنه میان این همه موضوع تئوری محض که کاربرد خاصی هم در صنعت ندارند، یکهو چنین پروژه ای چه نقشی می تواند داشته باشد؟ آن هم وقتی که در چهارراه های فعلی تایمر و چراغ راهنمایی وجود دارد. پس به احتمال زیاد اداره ای منتظر است که این طرح برسد. و حتما مستحضر هستید که واحد پولی اداره ها چیست و چه اندازه ای است. 
پروژه رفیق ما، مثل اکثر کارهایی که ما ایرانی ها عادت داریم در واپسین لحظات انجام دهیم، به روزهای پایانی ، که بهتر است بگوییم به لحظات پایانی کشیده شد. و دست آخر هم کامل نشد، به طوری که چسب هایش وسط ارائه ول شد، چند تایی از برد ها کار نکردند و اساسا نصب نشده بودند و ... اما آن چه دست آخر بر روی برگه ارزیابی نقش بست، نمره 20 بود؛ به علاوه رضایت استاد پروژه و استاد ارزیاب که البته بسیار هم سخت گیر است. این که این پروژه چه طور این دو نفر را راضی کرده را خدا می داند، اما می توان دو نظریه را بیان کرد. یا این که این پروژه میان پروژه هایی که ارائه می شود، با تمام نواقصش پادشاهی می کند( پس واویلا از مجموعه پروژه ها) و یا این که همین پروژه ناقص تا همین جا چند میلیونی از آن محصولی که باید به اداره مذکور تحویل داده شود را تامین کرده است و احتمالا با یک 20 به یک دانشجوی دیگر مابقی اش کامل می شود و جمعا با 40 عدد ناقابل، چند صد میلیونی از اداره می رود به سمت دانشگاه؛ مقصد دقیقا کجاست، الله اعلم! نکته جالب اینجاست که یکی دو میلیون خرج این پروژه شد که دانشگاه در ازای تحویل ماکت پروژه 300،400 هزار تومان به او می دهد. (باز خوب است که هویه و تجهیزاتی که خریده را می تواند برای خودش نگه دارد!)


پ.ن: پول در آوردن از علم، کار بسیار عاقلانه و مطلوبی است، به شرط آن که با سهمی عادلانه توزیع شود!

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی