هوا، هوای حسین(ع)...
جمعه, ۲۵ مهر ۱۳۹۳، ۰۳:۰۹ ب.ظ
مختار: تو چرا از قافله عشق جا ماندی؟
کیان: راه گم کردم ابواسحاق!
مختار: راه بلدی چون تو که راه را گم کند، نا بلدان را چه گناه؟
کیان: راه را بسته بودند، از بیراهه رفتم، هر چه تاختم مقصد را نیافتم، وقتی به نینوا رسیدم خورشید بر نیزه بود.
مختار: "شرط عشق جنون است". ما که ماندیم، مجنون نبودیم...
پ.ن:
-وقتی تلویزیون پخش مختار را شروع کرد، من هم یاد این افتادم و از پست های قدیمی یکی از شبکه های اجتماعی کپی کردم.
-اصلاً حسین جنس غمش فرق می کند...
۹۳/۰۷/۲۵