بعد از سفر مشهدی که قسمت شد و الحمدلله بسیار خوب بود و همه را دعا کردم (الان خیلی حضور ذهن ندارم ولی یادم می آید جوری بود که جامعه خیلی وسیعی را شامل می شد و مثلا در ذهنم اینطور تداعی می کردم که لااقل خوانندگان اینجا را به یاد آورده ام؛ انشالله که همینطور باشد.) یک جهادی هم عازم شدم، ایلام. هر چند در این شهر فامیل داریم اما فرصت و قسمت دست نداده بود که به این شهر سفر کنم. در میانه های مرداد، هوای گرم و یکنواختی داشت. خشک خشک نبود اما جنگلی هم نبود. شهر تهران که اکوسیستم را از دست داده و پوشش ساختمانی دارد، اما اینجایی که بودم (سرابله و بلاوه تره و...) کمی خشک بود. تخصصیش بماند برای اهل فنش. به ما چه.
سفر خوبی بود، تجربه های + و - ارزنده ای داشت. و این اولین جهادی پس از دوران فارغ التحصیلی بود. باشد که خدا با رحمت و فضلش با ما محاسبه فرماید...
در این مدت بیش از زمان ، حس بود که دست نمی داد تا اینجا بروز رسانی شود. در این مدت هم که حتی سر نمی زدم اتفاق جالبی افتاد. آمار بازدید افت شدیدی نداشته ولی در عین حال نظری هم تا دیروز نبود. تا این که یکی از دوستان خوبم این کار را کرد. از طرفی دیگر امروز مناسبت بزرگی داشت و سناریوی اتفاق افتاده مرا بر آن داشت تا لااقل کاری کنم. هیئت دوره را که نتوانستم بروم، مراسم مذهبی در مسجد هم که نشد. گفتم بیایم اینجا حداقل کاری کنم:
این باشد، اهدایی به مناسبت امروز:
خف الله کأنک تراه و إن کنت لا تراه فإنه یراک .
سفر خوبی بود، تجربه های + و - ارزنده ای داشت. و این اولین جهادی پس از دوران فارغ التحصیلی بود. باشد که خدا با رحمت و فضلش با ما محاسبه فرماید...
در این مدت بیش از زمان ، حس بود که دست نمی داد تا اینجا بروز رسانی شود. در این مدت هم که حتی سر نمی زدم اتفاق جالبی افتاد. آمار بازدید افت شدیدی نداشته ولی در عین حال نظری هم تا دیروز نبود. تا این که یکی از دوستان خوبم این کار را کرد. از طرفی دیگر امروز مناسبت بزرگی داشت و سناریوی اتفاق افتاده مرا بر آن داشت تا لااقل کاری کنم. هیئت دوره را که نتوانستم بروم، مراسم مذهبی در مسجد هم که نشد. گفتم بیایم اینجا حداقل کاری کنم:
این باشد، اهدایی به مناسبت امروز:
خف الله کأنک تراه و إن کنت لا تراه فإنه یراک .
امام جعفر صادق (ع) : چنان از خدا بترس که گویا او را می بینی و اگر تو او را نمی بینی او تو را می بیند .
اصول کافی ، ج 3 ، ص 110
پ.ن:
-این را یکبار یکی از دوستانم که از همین جا برایش آرزوی سلامت و عاقبت بخیری می کنم ، به بنده هدیه داد. هنوز هم دست نوشته اش را دارم. زیر 1 % احتمال دارد این را ببیند اما اگر دید، بداند که دلتنگ رفاقتش هستم...
-منبع اینترنتی:http://www.beytoote.com/religious/ahadis-asal/forty-hadith-imam-sadeq.html