پرباز

نگاه رو به جلو؛ اما اسیر در گذشته

پرباز

نگاه رو به جلو؛ اما اسیر در گذشته

پرباز

پرواز را به خاطر بسپار؛ پرنده مردنی‌ست...
فروغ فرخزاد

بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آفت دهان» ثبت شده است

همیشه معنقد بودم، هستم و احتمالا خواهم بود که ریشه خیلی از بیماری های جسمی و روحی اضطراب و استرس است. اضطراب یا مستقیما بیمار می کند، یا غیر مستقیم راه را برای بیماری هموار می سازد. حتی این اتفاق در بررسی های متعدد هم به اثبات رسیده است و خیلی از مشکلات را ناشی از ناراحتی های عصبی می دانند. حتی اگر این یافته ها را معتبر ندانید، مشکلاتی که در هفته گذشته تجربه شان کردن و الحمدلله در حال حاضر رفع شده، شاهدی بر آن مدعاست:

چند مشکل بر سرم هوار شده بود. به خاطر قرنطینه، به شدت بی برنامه شده بودم. اتفاقات محیطی رفتار عمومی زندگیم را مختل کرده بود. وظایفی را که طبق روال انجام می دادم رها کرده بودم و مشغول کارهای دیگر شده بودم. کلاس های برخط (آنلاین) دانشگاه را دانه به دانه دور می زدم و تکالیف را هم پشت گوش می انداختم. پروژه های محل کار را یا با بی میلی انجام می دادم و یا نمی توانستم مطابق برنامه پیش ببرم، یکی دو مشکل دیگر که از مشکلات ذکر شده، کوچکتر نبودند هم بر سرم آوار شده بود و وضعیت پیچیده و آزاردهنده ای را رغم زده بود. همه این ها از یک نقطه بیرون زد. در یک مدت کوتاه 4 عدد آفت در دهانم پدیدار شد. یک دارو به نام پرسیکا داشتم که در این شرایط استفاده می کردم، اما چند قطره آخرش بود. حوصله خرید از داروخانه و شستشوهای مکرر و ... را هم نداشتم. به همین دلیل تلاش کردم با همان داروهای خانگی از جمله نمک و رب انار و محلول جوش شیرین و ... شرشان را بکنم، اما به هیچ وجه تسلیم نمی شدند. روز به روز شرایط بدتر می شد. آفت ها بزرگ و بزرگ تر می شدند. نوشیدنی و غذای داغ و حتی گرم را هم گاهی نمی توانستم بخورم. خوردن یک خرمای معمولی با کلی درد همراه می شد.

اما خدا لطف کرد و مشکلات سبک شدند. انگار از همان لحظه، ورق برگشت. کاتالیزور رشد و پیشروی آفت ها از بین رفت و سیستم ایمنی بدن شیر شد. طولی نکشید که بخش عمده آفت ها از بین رفتتند و بعد چند روز تقریبا محو شدند.

پ.ن: این استرس لعنتی است، من هم سست ایمان!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۲:۴۰
محمد حسن شهبازی